هکاتونکایر به معنی «صددست» است. این موجودات با ۵۰ سر و ۱۰۰ دست قدرتمند، فرزندان گایا و اورانوس بودند. این سه موجود صد دست، از پدر خود متنفر بودند و اورانوس آنها را به رحم مادرشان باز گرداند. آنها بعدها در شورشی علیه اورانوس شرکت کردند، اما کرونوس (برادرشان) باز هم آنها را به زندان انداخت و بعد توسط زئوس آزاد شدند و به نبرد با تایتانها پرداختند. آنها میتوانستند در آن واحد چندین تختهسنگ عظیم را به سمت دشمنان خود پرتاب کنند.
هیدرا مار چند سری است با بدنی شبیه به یک چهارپا . وی دارای نیشی زهرآلود بود که می توانست هر مردی را بکشد.
معروف ترین هیدرا در اساطیر یونانی ،هیدرای 9 سری است که توسط هرکول کشته شده است.به او هیدرای لرنا نیز میگویند زیرا این هیدرا در Lerna زندگی می کرده است. در روایاتی می گویند که او نگهبان دنیای زیرین بوده است.
هرکول برای کشتن این حیوان
،بعد از قطع کردن هر سر هیدرا بلافاصله در آن محل شعله ی آتشی میگرفت تا بسوزد و
نتواند سر دیگری در آورد.
طبق روایاتی این حیوان می توانست از دهان خود آتش و یا اسید
پرتاب کند ودارای نفس زهرآلودی بوده که اگر انسانی آن را تنفس می کرد ،می مرد.
زئوس خدای آسمان و فرمانروای خدایان المپیک بود. زئوس، خدای ریاست بزرگ جهان، حاکم آسمان و زمین، توسط
او کوچکترین فرزند کرونوس
و رئا بود. یونانیان
تعریف شده است.زئوس پدرش را که Cronus نام داشت سرنگون کرد. او سپس به مقدار خیلی زیادی با برادران خود یعنی خدای دریا
(پوزیدئون) و هادس دعوا و مشاجره کرد.
زئوس برنده قرعه کشی و حاکم عالی خدایان شد.
او در تعاریف ارباب آسمان و خدای باران است.
او همچنین شناخته می شود که افرادی را که دروغ میگویند و یا
پیمان شکنی می کنند را مجازات می کند
اسلحه بسیار قوی وی، آذرخش است
او با هرا ازدواج کرده است
او به عنوان خدای پدیده های هوایی می تواند، با تکان دادن سپر
خود، تولید طوفان و تندباد و تاریکی شدید ایجاد کند.
کتابی جامع وکاملی در مورد تمام اساطیر یونان و اسطورههای افرینش و ...
دانلود نکنی از دست میدی از اینجا دانلود کنید
این کتاب مختصر توضیحی درباره اولمپ نشینان وبرخی از موجودات افسانه ای یونانی میدهد
از اینجا دانلود کنید
هفائیستوس فرزند هرا و زئوس هست و مادرش به خاطر زشتی صورت اورا رها میکند و تتیس از او نه سال نگهداری میکند و زئوس هم هفائیستوس را به خاطر طرفداری از مادرش در دعوایی بین هرا و زئوس از اسمان به زمین پرت میکند در نتیجه هفائیستوس از دو پا میلنگد. ...
ادامه مطلب ...در دین یونانی و اساطیر، الهه المپیک، دختر زئوس و لتو و خواهر دوقلوی آپولو است.
اوایل عبادت آرتمیس او را به عنوان الهه زمین، شبیه به Astarte شناخته شده است.
در دین یونانی
و اسطوره شناسی، یکی از خدایان مهم ترین المپیک، به خصوص با نبوت، پزشکی، موسیقی و
شعر، تیراندازی با کمان، و هنر های مختلف روستایی، به ویژه مراقبت از گله و رمه
نگران است.
او
همچنین اغلب با تحولات بالاتر از تمدن، از جمله حقوق، فلسفه، و هنر همراه بود.
به
عنوان حامی موسیقی و شعر او اغلب با گشت زن متصل شده است.
آپولو
ممکن است برaای اولین بار توسط چوپانان ابتدایی به عنوان خدا از مراتع و گله پرستش
شده است، اما آن را به عنوان خدای نور، خورشید و یا خورشید آپولو بود، که او به
طور گسترده ای شناخته شده بود.
در
گذشته او اغلب با هلیوس، خدای خورشید شناخته شده است.
آپولو
پدر
Aristaeusو Asclepius بود.
او
به کاساندرا هدیه ای از نبوت، و هنگامی که او را ناامید کرد، او فرمان داد که هیچ
کس پیشگویی های او را باورنکند.
در
آیین رومی، آپولو در اشکال مختلف پرستش می شود ، پرستش او بیشتر به طور قابل توجهی
به عنوان خدای شفا و نبوت بوده است
در
هنر او به عنوان کمال از جوانان و زیبایی به تصویر کشیده شده است.
در اساطیر یونان، آشیل
یک قهرمان یونانی در جنگ تروا و شخصیت اصلی و بزرگترین جنگجو از ایلیاد هومر بود. به
آشیل نیمه خدا گفته می شد، مادرش حوری دریایی پوره بود، و پدرش، Peleus، پادشاه از Myrmidons بود.
شاهکار قابل توجه آشیل در جنگ تروا تروجان
قهرمان یعنی هکتور را در خارج از دروازه های تروی کشت. اگر چه می گویند آشیل در ایلیاد
مرده است، منابع دیگری می گویند که او در نزدیکی پایان جنگ تروا توسط پاریس، که او
را در پاشنه پا با پرتاب تیری زخمی کرد، کشته شد. زیرا که آشیل در تمام بدن رویین
تن بود به جز پاشنه او که نقطه ی ضعف او بود.
قهرمان جنگ تروا ، فرزند Telamon ، در نتیجه Telamonian ajax نامیده می شود، همچنین آژاکس بزرگ نیز نامیده می شود. در ایلیاد او به عنوان یک مرد غول پیکر ، آهسته اندیشه و بیان، اما سریع در جنگ واز به عنوان نمادی از شجاعت استفاده می کردند. او رهبر نیروهای نظامی منطقه ی سالامیس در برابر تروی و یکی از رزمندگان یونانی قبل از هر کسی بود ، او و اودیسئوس جسد آشیل را از دست تروجان ها نجات دادند ، اما زمانی که زره آشیل را به اودیسئوس اهدا شد آژااکس بسیار ناراحت شد و خواست خودکشی کند.