خصوصیات
مانتیکور از لحاظ فیزیکی دارای بدنی مثل شیر قرمز و با صورت و چشم و گوش هایی چون انسان است در انتهای بدنش دارای دمی با مهره های زهرآگین دارد که سر آن شبیه گرز است که با یک ضربه موجود مقابل را از بین می برد.
مانتیکور دارای صدایی که شبیه مخلوط صدای پیپ و ترومپت است ،دارد .معمولا مانتیکور ها در جنگل ها پرسه می زنند و اشتهای خاصی نسبت به انسان دارند. آن ها دوست دارند مثل ابوالهول شکار خود را قبل از کشتن با طرح معما هایی به چالش بکشند .
ملیت
این افسانه در گذشته متعلق به ایرانیان است که از martikhoras می آید که معنی آن آدم خوار است .اما در ادامه نویسندگان یونانی و رومی به همان شیوه از ایرانیان تقلید کرده اند.
نماد
در قرون وسطی مانتیکور علامتی برای پیامبر ارمیا jermia بود زیرا که مانتیکور در اعماق زمین می زیستد و ارمیا در درون گودالی سرگین انداخته شده بود.
در همان زمان مانتیکور نماد استبداد و شر بود و در اواخر سال 1930 توسط دهقانان اسپانیایی به عنوان موجودی با فال بد در نظر گرفته شد.
(من این سلاح مقدس را به ننگ نمی آلایم و هرگز رفقای خویش را درنبرد,هرجایی که من باشم,ترک نخواهم کرد. من به خاطر سرزمین خود میجنگم و پس از خویشتن-پس از مرگم-وطنم را ضعیف باقی نمیگذارم, بلکه قویتر و نیرومندتر, همانگونه که در اینده خواهد بود. من مقدسات وطنم را گرامی میدارم. خدایان و مزارع گندم وجو و تاکستان ها و درختان زیتون گواه بر سوگند من هستند.)
متن این سوگند نامه را از کتیبههای قرن چهارم پیش از میلاد گرفته اند
منبع:کتاب تاریخ دنیای قدیم
سریفوس یکی از جزایر سیکلاد است که صندوق حامل دانائه و پسرش پرسه که آکرزیوس به دریا افکنده بود در کرانه ان به خشکی نشست .پرسه در سریفوس پرورش یافت و از همان جا هم برای کارهای نمایان خود به راه افتاد. در مدتی که پرسه غایب بود مادرش در برابر وسوسه های پولیدکتس پادشاه جزیره که قصد داشت از او کام بگیرد مقاومت کرد. پرسه پس از بازگشت و اگاهی یافتن از ماجرا خشمگین شد و سر گورگون(مدوزا) را به پولیدکتس و یارانش نشان داد که همگی به سنگ تبدیل شدند.
این دماغه کوهستانی- که به کوه کالپه در اسپانیا وابسته است -به اندازه دهانه ورودی تنگه جبل الطارق است وافسانه ای دارد: میگویند هنگامی که هرکول راهی جنگ با ژریون بود از این تنگه گذشت و دو ستون یکی ,صخره جبل الطارق و دیگری صخره سوتا (جبل الموسی)را برای جاودانه کردن خاطره حضور خود در انجا بر پا کرد.
ویکی پدیا:
ستونهای هرکول اصطلاحی مربوط به دوران باستان است که به ارتفاعاتی که در دو سمت شمال و جنوب تنگه جبلالطارق وجود دارند، اطلاق میشود. ستون شمالی، صخره جبلالطارق است که در حال حاضر، بخشی از منطقه جبلالطارق و از سرزمینهای تحت قیومیت بریتانیا محسوب میشود. بعلت عدم وجود منطقه مرتفع مشخصی در سمت جنوبی، یعنی در شمال افریقا، هویت ستون جنوبی، موضوعی بحثبرانگیز در طول تاریخ بوده است و دو نقطه ای که بیشتر از سایر نقاط مورد توافق قرار دارند، کوه آچو در شهر سبته و جبلالموسی در مراکش هستند.
ستونها در پرچم اسپانیا
کائوس ایزد نیست بلکه جوهر نخستین است,عنصر اغازین ودرهم هر چیز. تصویر انچه که پیش از فناناپذیران وجود داشته وهمه چیز از ان برخواسته.
در اساطیر یونان نخست کائوس و ارت (زمین)(earth)وجود داشتند و از کائوس اربوس(erebus) و شب(night) پدید امدند و از شب روز(day) و هوا(ether اثیر) به وجود امدند. و از زمین ابتدا دریا(sea) سپس اقیانوس(ocean اوشن) و انگاه تیتانها (titan) پدید امدند.
نمادهای کائوس
پسر کرونوس ورئا و برادر کوچک زئوس بودکه در تقسیم جهان بعد از شکست کرونوس دریاها به او رسید و اورا خدای مطلق دریا می دانستند. پرورش دوران کودکی وی توسط تلکین ها (1) و کفیرا دختر اوشن صورت گرفت و هنگامی که به سن بلوغ رسید عاشق هالیا خواهر تلکین ها شد و از این وصلت صاحب شش پسرو یک دختر بنام رودس گردید این موضوع در جزیره ای صورت گرفت که بعد از آن بنام جزیره رودس نامگذاری گردید.
پوزئیدون نه تنها حکومت امواج را بلکه ایجاد رگبارهای توأم با رعد و برق را نیز در اختیار داشت و می توانست با سه شاخه خود صخره های بزرگ ساحل را از جای خود کنده و به وسیله همان سه شاخه مخصوص چشمه ها را جاری کند .هم چنین افسانهها حاکی از این بو د که اسب را نیز او با ضربه نیزه سه شاخهاش آفرید.
او همچنین با آمفی تریت که نوه اوسیانوس، تایتان آبهای به هم پیوسته جهان بود، ازدواج کرد پوزئیدون ایزد باروری و رویش به شمار می رود.
و پس از زئوس
قدرتمندترین خدایان است و حتی هنگامی که قلمرو پوزئیدون به دریاها منحصر
شد شخصیت خود را به عنوان خدای بزرگ حفظ کرد و برابر زئوس آسمانی، زئوس
الالیوس (دریایی) شد که قدرتش در سرتاسر کیهان مادی گسترش یافت.
ادامه مطلب ...
در برخی افسانهها آمده است که هفائیستوس از همان ابتدای بسته شدن نطفه آتنا عاشق او بوده و قبل از این که با تبر به سر زئوس بزند تا آتنا خارج شود، از زئوس قول ازدواج با دخترش را گرفته بوده است؛ ولی بعد از این که آتنا تولد یافت، او از قول پدر سر باز زد.
این بازی قدیمی مال زمان بچگی منه ویادم افتاد که این بازی مربوط به افسانه های یونانی است
از دستش ندید ودانلود کنید.
حجم:45مگابایت
سومین برادر در میان المپ نشینان که برای سهیم شدن در فرمانروایی بر دنیا قرع کشید. دنیای زیرین و فرمانروایی بر مردگان به نام وی افتاد. او را پلوتو ، خدای ثروت و خدای فلزات گرانبهای نهان شده در دل زمین هم خواندند . یونانیان و رومیان اغلب آن را به دیس dis هم ترجمه کردند که در زبان لاتین به معنی ثروتمند است. او کلاهی بسیار معروف داشت که هر کس آن را بر سر می گذاشت نامرئی می شد.او به ندرت سرزمین خود را ترک می کرد و به المپ یا به زمین می آمد.وی هیچ اصراری برای رفتن به آن دو جا نداشت. او فرمانروایی سنگدل و بی رحم ولی در عین حال عادل و منصف بود وخدایی ترسناک بود ولی اهریمن صفت نبود. همسرش پرسفونه نام داشت که وی را که برادر زاده اش بود با وجود نا رضایتی زئوس از زمین ربوده و ملکه ی دنیای زیرین کرده بود. هادس شهریار مردگان بود نه فرمانروای مرگ ویونانیان او را تاناتوس و رومیان او را اورکوس می نامیدند.